بعضی وقتها فکر میکنیم که اگه از یه متدلوژی یا رویکرد برای توسعه در تیمها استفاده کنیم موفق خواهیم بود و یا محصول در کمترین زمان و بهترین کیفیت ایجاد خواهد شد. امروز پستی رو از دوست عزیز پیمان فخاریان دیدم که به نکتههای جالبی در این زمینه اشاره کرده بود. گفتم خالی از لطف نیست که اینجا هم با شما به اشتراک بزارم. اصل متن توی تلگرام منتشر شده و من اینجا صرفا بازنویسی کردم.
در طی این سالها شخصا با مسئلهی چابکی توسعه در شرکتها و محصولات زیادی درگیر بودهام و در یک سال اخیر با بیش از ۵۰ نفر از مدیران محصول و یا مدیران نرمافزار شرکتهای داخلی و خارجی صحبت کردم. پس از بررسی همهی آنها به چند قاعدهی کلی رسیدم که در اکثر تیمها و پروژهها حاکم است:
متدلوژی کمترین نقش را دارد
کمترین نقش در توسعهی سریع محصول را متودولوژیهای اجایل (هر کدام که باشد) خواهد داشت. مایندست افراد کلیدی (در اولین مراحل استارتاپها کوفاندرها و در مراحل بعدی مدیران مهندسی و مدیران محصول) بیشترین نقش را در توسعهی سریع خواهد داشت. یک مدیرمحصولی که فکر میکند باید فیچر جدید محصولش زیر یک هفته ریلیز شود و سریعا بازخورد بگیرد، به مراتب تیم اجایلتری از مدیرمحصولی خواهد داشت که به دنبال ریلیز فیچری است که نیازهای مشتری را کامل رفع کند (هرچند به جای یک هفته بعد از سه ماه ریلیز شود). متودولوژی تقریبا در این جا نقشی نخواهد داشت.
سرکوب آشوب خلاقیت را از بین میبرد
در محصولاتی که مهندسی، خلاقیت، و ایدهپردازی پیشران است (مثال: بسیاری از محصولات گوگل، اپل، فیسبوک، و در ایران یکتانت، کافهبازار، و تپسی) چابکی در توسعهی محصول از مدیریت کردن آشوب و بههمریختگی (Managing the Chaos) ایجاد میشود، نه سرکوب و کنترل آن. عمدهی متدولوژیهای اجایل به کنترل آشوب کمک میکند و اتفاقا همین خلاقیت را محدود میکند. یک محیط خلاق بهالذات آشوبناک است و مدیران توانمندی که به این محیط فضا و جهت میدهند، اجایلترین تیمها و محصولات را خواهند داشت.
ساختار و رابطه تیمی بسیار مهمتر از متدلوژی است
ساختار تیمها نقش به شدت تعیینکنندهتری نسبت به هر نوع متدولوژی در توسعهی چابک نرمافزار خواهد داشت. ساختار top-down یا bottom-up، وجود OKR یا عدم وجود آن، کامیونیکیشن بین تیمها و افراد کلیدی آنها، تعداد اعضای تیم، نحوهی گزارشدهی، آتوریتی تصمیمگیری، ساختار fail-fast، و زیرساختهای تولید شدهی قابل استفاده نقش به شدت مهمتری در توسعهی چابک محصول خواهد داشت.
متدلوژی منجر به پیچیدگی و ایجاد سربار میشود
متودولوژیها به طور کلی پیچیده هستند و این پیچیدگی عامل سربار و کاهش بهرهوری عملکرد. از طرفی متودولوژیها بر فرآیند تاکید میکنند، بنابراین در ذهن افراد به طور ناخودآگاه غلبهی پروسه بر هدف شکل میگیرد. حتی متودولوژیهایی که بر هدف بسیار تاکید میکنند، از این قاعده مستثنی نیستند.
متدلوژی منجر به پذیرش محدودیت میشود
متودولوژیها معمولا با خود محدودیتهایی مثل تغییر نکردن اولویتها و تسکها در یک بازه (مثلا معمولا دو هفته در اسکرام) به دنبال دارد. تیمهای باهوش و سریعبازخوردگیر نمیخواهند خود را محدود کنند. آنها اتفاقا میخواهند سریعتر تغییر کنند. این وقتی حادتر به نظر خواهد رسید که به تاثیراتی که در ناخودگاه ذهن اعضای تیم ایجاد میکند توجه کنیم. وقتی ذهن اعضای تیم محدودیتها را پذیرفت (هرچند در پروسه)، محدودیتهای دیگر (در محصول، فنی، مدیریت پروژه، ...) را نیز راحتتر خواهد پذیریت.
نکاتی در رابطه با متدلوژیهای توسعه